وابستگی به مواد از سوء مصرف مواد بدترست. 
 

سوء مصرف و وابستگی به مواد

 انجمن روانپزشکی آمریکا (۲۰۰۰) سوء مصرف مواد را به صورت مصرف مکرر مواد به رغم این واقعیت که موجب مشکلات اجتماعی، شغلی، روانشناختی، یا جسمانی می شود، تعریف می کند. اگر از دانشگاه یا محل کار خود به علت اینکه مست هستید غیبت می کنید، در این صورت الکل را سوء مصرف کرده اید که به  زندگی و ارتباطات شما آسیب رسانده است. مقداری که می نوشید به اندازه این واقعیت که الگوی مصرف شما زندگی شما را مختل می کند، اهمیت ندارد.
 
وابستگی به مواد (که معمولا اعتیاد نامیده می شود) از سوء مصرف شدیدتر است. وابستگی، جنبه های رفتاری و زیستی دارد. از لحاظ رفتاری، وابستگی اغلب با نداشتن کنترل بر مصرف مواد توصیف می شود. افراد وابسته ممکن است زندگی خود را پیرامون به دست آوردن و مصرف کردن مواد سازمان دهند. وابستگی زیستی یا فیزیولوژیکی با تحمل، نشانه های ترک یا هردو مشخص می شود. تحمل عبارت است از خوگیری بدن به مواد، طوری که با مصرف منظم، مقادیر بیشتری برای دستیابی به تأثیرات مشابه ضرورت می یابد. داروهای اعتیاد آور هنگامی که میزان مصرف ناگهان کاهش می یابد، نشانه های ترک خاصی دارند.
 

عوامل علیتی در سوءمصرف و وابستگی به مواد

سوء مصرف و وابستگی به مواد معمولا با مصرف آزمایشی در نوجوانی آغاز می شوند. چرا افراد داروها را امتحان می کنند؟ دلایل آن متعدد است: کنجکاوی، تن دادن به فشار همسالان، الگو برداری از والدین در مورد مصرف دارو، سرکشی و تمرد، گریختن موقتی از ملالت یا مشکلات شخصی یا هیجانات منفی، و جستجو کردن حالت های لذت بخش یا روشنگری شخصی (تنویر افکار) .
 
باید بدانیم که الگوهای مصرف مواد که در مدت نوجوانی ایجاد شده اند از مشکلات سوء مصرف مواد در آینده خبر می دهند. برای مثال، مشروبخواری در اوایل نوجوانی عامل خطری برای سوء مصرف الکل در بزرگسالی است. اجازه دهید به عوامل درگیر در سوء مصرف و وابستگی به مواد نگاه دقیق تری بیندازیم.
 
عوامل روان شناختی
 نظریه پردازان اجتماعی۔ شناختی معتقدند که انتظارات مربوط به تأثیرات مواد، پیش بین های قدرتمندی برای مصرف آن هستند. در یک تحقیق، پژوهشگران معلوم کردند مردانی که انتظار داشتند الکل احساس استرس آنها را کاهش خواهد داد، در روزهای استرس زا به احتمال بیشتری مشروب خواری می کردند. اما مردانی که انتظار داشتند الکل توانایی کنار آمدن آنها را مختل خواهد کرد، در روزهای استرس زا کمتر مشروبخواری می کردند.
 
مصرف مواد می تواند توسط همسالان یا به وسیله تأثیرات مثبت دارو بر خلق و کاهش دادن احساس های ناخوشایندی چون اضطراب، ترس و تنش تقویت شود. برای افرادی که از لحاظ فیزیولوژیکی وابسته هستند، اجتناب از نشانه های ترک نیز تقویت کننده است.
 
والدینی که داروهای مخدر مصرف می کنند، ممکن است رفتار مصرف کردن داروی مخدر را برای فرزندانشان الگو قرار دهند. در واقع، آنها به فرزندانشان نشان می دهند چه موقعی و چگونه آنها را مصرف کنند. برای مثال، نوشیدن الکل برای کاهش دادن تنش یا«تسهیل کردن» تعامل های اجتماعی.
 
دیدگاه های زیستی
 شواهد فزاینده ای حکایت دارند که چند نوع سوء مصرف و وابستگی به داد، از جمله الکلیسم، اعتیاد به افیون، و حتی سیگار کشیدن، ممکن است عنصر ژنتیکی داشته باشند. اما این عنصر موروثی چیست؟ پژوهشگران حدس می زنند که احتمالا، افرادی که آمادگی ژنتیکی برای الکلیسم دارند، گرایش هایی را به ارث می برند که آنها را نسبت به تأثیرات خوشایند الکل حساس تر کرده و نسبت به تأثیرات منفی آن کمتر حساس می کنند (کوربتر و همکاران، ۲۰۰۵؛ رادال و همکاران، ۲۰۰۵).
 
طبقات اصلی داروهای روان گردان عبارتند از داروهای کندساز، داروهای محرک، و داروهای توهم زا. اجازه دهید تأثیرات داروها در این طبقات را بررسی کنیم.
 

داروهای کندساز

داروهای کندساز داروهایی نیستند که موجب افسردگی می شوند بلکه داروهایی هستند که فعالیت سیستم عصبی مرکزی، بخشی از سیستم عصبی را که از مغز و نخاع شوکی تشکیل می شود، کند می کنند. این داروها در مقادیر مصرف بالا می توانند سیستم عصبی مرکزی را به قدری کند سازند که فرد در اثر توقف تنفس یا اضمحلال سیستم قلبی - عروقی بمیرد. این داروها از لحاظ روان شناختی تأثیر آرام بخش یا مسکن دارند و ممکن است احساس سرخوشی ایجاد کنند. در این قسمت بر انواع اصلی داروهای کندساز تمرکز می کنیم: الکل، باربیتورات ها، و مواد شبه افیونی.
 

الکل

الکل تأثیرات متعددی بر ذهن و بدن دارد، طوری که این تأثیرات بسته به مقدار و مدت مصرف تفاوت دارند. با اینکه الکل کند ساز است اما مقدار کم آن تا اندازه ای تحریک کننده است. اما مقدار مصرف زیاد آن تأثیر آرام بخش و تسکینی دارد. الکل افراد را آرمیده می کند و دردهای خفیف را تسکین می دهد. الکل عملکرد شناختی را مختل کرده و گفتار را نامفهوم می کند و هماهنگی حرکتی را کاهش می دهد. در مجموع، الکل در تقریبا نیمی از تصادفات اتومبیل مرگبار در ایالات متحده درگیر بوده است.
 
الکل، بازداری را کاهش می دهد و توانایی ما را در ارزیابی کردن پیامدهای رفتارمان مختل می کند. در نتیجه، وقتی کسی الکل مصرف می کند ممکن است چیزی بگوید یا کاری انجام دهد که بعدا پشیمان شود یا دست به مخاطرات جدی بزند و به صورت تکانشی عمل کند.
 
انتظارات مثبت از تأثیرات الکل، عامل تعیین کننده اصلی برای مصرف کردن الکل است مخصوصا در بین جوانان. افراد ممکن است الکل را به این دلیل مصرف کنند که انتظار دارند آنها را معاشرتی تر و محبوب تر کند. الکل می تواند احساس های سرخوشی و شنگولی نیز ایجاد کند که تردید کردن نسبت به خود را از بین ببرد.
 
صرف نظر از اینکه فرد چگونه یا چرا مشروبخواری را آغاز می کند، مشروبخواری منظم می تواند به وابستگی فیزیولوژیکی منجر شود. وقتی که افراد به الکل وابسته شدند، برای اجتناب از نشانه های ترک، مصرف آن را ادامه می دهند. با این حال، حتی وقتی که افراد مبتلا به الکلیسم الکل را ترک می کنند، بسیاری مشروبخواری را از سر می گیرند. شاید هنوز به دنبال آن هستند که از الکل به عنوان راهی برای کنار آمدن با استرس با گریختن از آن استفاده کنند.
 
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
 
منبع: کتاب «بهداشت روانی»